دست هایت طعم ایمان می دهد
بوی نان وعطر ریحان می دهد
ای نگاهت وسعت آیینه ها
این خیال مرده را جان می دهد
می گذارم چشم بر چشم دلت
موج هایم دل به طوفان می دهد
دست هایت را بکش روی سرم
حال ِ مبسوطی به انسان می دهد!
باز می شد...می کشیدی دربرم
شانه هایت غصه پایان می دهد
کاش عمرت همچو گل پَرپَر نبود!
خاطراتت ... طعم ِباران می دهد.
شعر از کسری پیرو
یادش به خیر آنروزها . . .
یاااادش به خیر ...یادش به خیر!