یا صاحب الزمان

رسیده‌ام به چه جایی... کسی چه می‌داند
رفیق گریه کجایی؟ کسی چه می‌داند

میان مایی و با ما غریبه‌ای؟! افسوس...
چه غفلتی! چه بلایی! کسی چه می‌داند

تمام روز و شبت را همیشه تنهایی
«اسیر ثانیه‌هایی» کسی چه می‌داند

برای مردم شهری که با تو بد کردند
چه‌گونه گرم دعایی؟ کسی چه می‌داند

تو خود برای ظهورت مصمّمی اما
نمی‌شود که بیایی کسی چه می‌داند

کسی اگر چه نداند خدا که می‌داند
فقط معطل مایی کسی چه می‌داند

اگر صحابه نباشد فرج که زوری نیست...
تو جمعه جمعه می‌آیی کسی چه می‌داند

 

 از کاظم بهمنی

 

 

منتظران مهدی به هوش!  

حسین را منتظرانش کشتند!

نظرات 2 + ارسال نظر
همسفر سه‌شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:28 ق.ظ http://soozeeshtiyagh.blogfa.com

کوچه کوچه جست و جو خانه خانه بیقرار
قلب من شکفته است در نسیم انتظار
آخرین کل محمدی است اینکه می رسد ز راه
هم تبار نرگس است در تبسم بهار
سلام...بسیار زیبا بود...سپاس

ممنون.

zara سه‌شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:31 ب.ظ

تقصیر من است اینکه، کم می آیی
هر گاه شدم اسیر غم می آیی ...
این جمعه و جمعه های دیگر حرف است
آدم بشوم ؛ سه شنبه هم می آیی !!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد